ویوین هیل دختر مردی بود که دو دوره سناتور شده و مالک بخش زیادی از اراضی کارولینای شمالی بود. دوستم ازدواج خوبی کرده بود. با خود فکر کردم اگر من هم با یک دختر پولدار ازدواج میکردم، چه حال و روزی داشتم.
در کتاب «دختری که نیلوفر میدوخت» با هانا آشنا میشویم. هانا دختر نوجوان چینی-آمریکایی است که در اوج دوران نژادپرستی آمریکا به همراه پدرش به شهری جدید نقل مکان میکند. او دوست دارد رویاهایش را دنبال کند، بتواند درس بخواند، در مغازهی پدرش لباس طراحی کند و بدوزد و بتواند یک دوست واقعی برای خودش پیدا کند اما برای رسیدن به تمام اینها او باید روزانه برای ابتداییترین حقوق انسانی خود بجنگد...