دورکیم در این اثر مهمترین و الزامی ترین وظیفه اخلاقی عصر معاصر را عدم تعرض به فرد میداند و حفظ احترام به فرد و حتی عدم تعرض به اموال فرد که کاملا در تضاد با اخلاق دوران قدیم است که فردیت اهمیتی ندارد. در عوض مهم ترین و الزامی ترین وظیفه اخلاقی حفظ حرمت خانواده است و نظم مذهبی و نظم سیاسی و کوچکترین تهدیدی برای ساختار سیاسی و کوتاهی نسبت به خدایان و نقض وظایف خانوادگی مجازاتی سخت به همراه دارد. مسئله ای که دورکیم با آن رو به روست دلایل این تحول و اهمیتی است. که فرد پیدا میکند که حتی حفظ مال و اموال فرد هم در قانون با ضمانت اجرایی کیفری مهر تأیید میخورد از اینجاست که دورکیم منشأ حق مالکیت را مورد کندوکاو قرار میدهد و به روابط اخلاق قرارداد می رسد و به اوج این روابط که قراداد توافقی است و بر رضایت فرد استوار است و بر فقدان هیچ فشار و اخباری سپس از آن فراتر رفته و به قرارداد منصفانه می رسد که مبادله ای است از موضع برابر.