ژوزه ساراماگو در رمان خود کابوسی هولناک را باز میآفریند. جامعه شهری پیشرفتهای با همهی امکانات ناگهان به بربریت بازمی گردد و کل ساختار زندگی جمعی به انحطاط کشیده میشود. رشتههای الفت و تعهد از هم میگسلد و یکی یکی از بین میرود. دقت موشکافانه در سبک و ساختار نوشتن، حذف علائم نقطهگذاری، عدم تطابق زمانها خواننده را وا میدارد تا در هر لحظه به ظرایف معنی بیندیشد. نتیجه آن، رمانی است عمیق، تفکربرانگیز و کتابی که در طی سالهای اخیر سابقه نداشته است.