بعضی افراد به ظاهر نسبت به دیگران ازاعتماد به نفس بیشتری برخوردارند؛ در صورتی که حتی نیرومندترین اشخاص در مواقعی فاقد این ویژگی اند و یا در اتکاء به این اهرم نیرومند با مشکل روبه رو میباشند. انسان، در ذات در برابر اوضاع و موقعیت جدید احساس ناامنی میکند. در صورتی که شما با عبور از راه پر فراز و نشیب زندگی درسهایی میآموزید که هرگز در مسیر صاف و بدون اصطکاک آنها را فرا نمیگیرید. به هر حال اعتماد به نفس شما آنقدر که در روزگاران سخت رشد میکند، هرگز در دوران نیک فرجامی و آسودگی پرورش نمی یابد. اعتماد به نفس همان اعتماد به استعدادها و قابلیتهای نهفته در ژرفای وجودمان بوده و پایه و شالودهی آن بر تجربیات موفقیت آمیز گذشته استوار است. شما بارها شکست خوردید و نهایتا بر همه آنها غلبه کرده و پیروز شدید. اما هیچ یک را به خاطر ندارید. نخستین باری که تلاش کردید بایستید، افتادید. اولین باری که میخواستید شنا کنید، احتمالا غرق شدید، و نخستین باری که سوار دوچرخه شدید، سقوط کردید. این کارهای ساده و متداول سنگریزه هایی بود که پس از اتصال به یکدیگر سنگ زیربنای اعتماد به نفس شما را شکل بخشید. شما این فرآیند را بارها و به اشکال گوناگون و در مراحل مختلف زندگی تجربه کردهاید. ویکتور هانسن در مقاله ای فوق تأکید میکند که لغزش عیب نیست و اگر فرصت و یا امتیازی را از دست بدهید دنیا به آخر نرسیده است، توقف و تسلیم بعد از ناکامی تنها واکنشی است که ما را در تله نگه میدارد. بنابراین پس از هر شکست کوششی دوباره باید کرد و با موقعیت بهتری مواجه شد.