زنی در توفانی برفی و مرگبار از یک مهمان ناخوانده پذیرایی میکند. او فکر میکرد که تنهاست...
برای وایلی لارک، نویسندۀ رمانهای جنایی، اهمیتی ندارد که در میان برف و توفان در یک خانة روستایی متروک باشد، جایی که در کنار آتش و سکوت کامل برای نوشتن کتاب جدیدش خلوت کرده است. همهچیز میتوانست عالی باشد، اگر این واقعیت وجود نداشت که سالها قبل، در این خانه، دو نفر در کمال خونسردی به قتل رسیدند و یک دختر بدون هیچ ردی ناپدید شده بود.