بگذار باد پریشان کند،خاکستری که از عصاره ی خون است. رنج هر روز برای همان روز کافی است. همه میمیرند.هیچ کس آن جور که خودش خیال میکند زنده نیست. مردها درخت اند نمی میرند.فقط ادامه می دهند