کتاب فرشتهها بوی پرتقال میدهند رمانی از حسن بنیعامری، نویسندهی ایرانی است که در سال 1394 منتشر شده است. حسن بنیعامری در ابتدا نویسندگی را با پرداختن به موضوع جنگ و دوران دفاع مقدس آغاز و نخستین داستان خود با نام اینجا مجنون است به گوشم را در سال 1374 منتشر کرد. در سیسالگی نیز رمانی به نام گنجشکها بهشت را میفهمند دربارهی جنگ در کردستان نوشت. او پیش از آنکه به دنیای نویسندگی قدم بگذارد، در حوزهی کارگردانی تئاتر فعال بود و پس از آن هم با روزنامهها و نشریهها همکاری داشت. این نویسنده نوشتن رمان فرشتهها بوی پرتقال میدهند را از سال 1370 آغاز و تا سال 1385 این اثر را سه بار بازخوانی و بازنویسی کرد. کتاب فرشتهها بوی پرتقال میدهند در هشتمین دورهی کتاب سال نویسندگان و منتقدان مطبوعات در بخش رمان جایزهی ویژه را دریافت کرده است. از دیگر آثار این نویسنده میتوان به نفس نکش بخند بگو سلام، آهسته وحشی میشوم، بابای آهوی من باش و مجموعهداستان دلقک به دلقک نمیخندد اشاره کرد.
کتاب فرشتهها بوی پرتقال میدهند حکایت ماجراجوییها و کنجکاویهای نوجوانی به نام دانیال است که داستان آن در یکی از محلههای قدیمی شهر شیراز میگذرد. داستان به قول نویسنده از سه معرکه (فصل) تشکیل شده است: فصل اول: معرکهی دلاویز، فرشته با بوی پرتقال، فصل دوم: معرکهی دلربا، بابای آهوی من باش، فصل سوم: معرکهی دلارام، خانهی شبگردهای دوردست. شروع داستان با کنجکاوی راوی داستان، دانیال، آغاز میشود که میخواهد بفهمد چه کسی هر روز بهطور ناشناس کفترهایی را که به پای آنها کاغذرنگی بسته شده، در خانهی آنها آزاد میکند. دانیال بهدنبال پیدا کردن پاسخ این پرسش سر از خانهی قدیمی و مرموز همسایهشان، گلنسا، درمیآورد.