در رمان کوتاه اما تأثیرگذار «روز طلایی» از نویسندهی استرالیایی ارْسولا دوبوسارسکی، خواننده پا به جهانی میگذارد که در آن مرز میان کودکی و بلوغ، همانند نخی ناپیدا، آرام و بیصدا گسسته میشود.
مافالدا دختربچهای یازدهساله است که دچار بیماری نادری شده و چشمهایش بهمرور نابینا خواهند شد. او تصمیم گرفته که قبل از نابینایی کامل، به همهی آرزوهایش برسد...