همه چیز در خانه قدیمی هر لحظه ترسناکتر میشود تا اینکه یک روز هنگام غروب، سلست در آینه بخار گرفته حمام نگاه میکند و چهره خودش را میبیند اما کج وکوله و عجیب و غریب ....
بعد از اینکه بابا و عموهایم پیکان پکیده پدربزرگ مرحومم را فروختند، به فکر این کار افتادم. اگر کسی ماشین دست دوم و حتی دست سوم کسی را میخرد چرا زیرشلواری و پیراهن و زیرپوش به جامانده او را نخرند؛ مخصوصاً اگر مال یک شخص دوست داشتنی و محترم باشد...