مونا جادوگری است که جادویش فقط به درد پخت نان و شیرینی میخورد و زندگی راحتی هم دارد، تا اینکه روزی جسد یک نفر را کف شیرینی پزی پیدا میکند و معلوم میشود یک قاتل زنجیرهای در شهر راه افتاده و جادوگرها را میکشد. مونا باید اول از همه جان خودش را نجات دهد و بعد دنبال راهی برای نجات کل شهر باشد.