چاریتی تابستانها به شغل رویاییاش که بازی در نقش دختر نهایی است، مشغول میشود.
مهمانان پول میدهند تا بترسند، زیرا چاریتی و دوستانش صحنههایی از یک فیلم سلاخی را بازسازی میکنند!
هر چه وحشت عمیقتر باشد، تجارت بهتر است.
اما در هفته آخر آن تابستان همکاران چاریتی یکی یکی ناپدید میشوند و ناگهان نقش چاریتی به عنوان دختر نهایی واقعی میشود.
آنها به دنبال صداهای مرموزی که همگیشان را وحشت زده میکند، پی به تاریخچۀ خونین میرور لیک یا همان دریاچه آیینه میبرند.
و اینجاست که سر و کله قاتل سریالی پیدا میشود و حوادثی رخ میدهد که شوکهتان میکند.