مالک باشگاه تغییر کرده است، بنابراین هیچ کس در آنجا او را نمی شناسد. مالوی در نهایت صاحب سیاهپوست باشگاه را میکشد و فرار میکند. پرونده قتل به ستوان نولتی، کارآگاه پلیس شهر خلیج که هیچ علاقه ای به قتل یک مرد سیاه پوست ندارد، محول می شود. مارلو به نالتی توصیه میکند که به دنبال دوست دختر مالوی باشد، اما نالتی ترجیح میدهد به مارلو اجازه دهد تا کارهای معمولی پا را انجام دهد و بر اساس جثه بزرگ و لباسهای بلندش، مالوی را پیدا کند. مارلو تصمیم می گیرد پیگیری کند و به دنبال دختر بگردد.او خانم جسی فلوریان، بیوه مالک سابق کلوپ شبانه را ردیابی می کند.. خانم فلوریان ادعا می کند که دوست دختر مالوی مرده است. قبل از پیشرفت بیشتر، مارلو از مردی به نام لیندسی ماریوت تماس گرفت که ادعا می کند دوستش دزدیده شده است و از مارلو برای باج دادن برای جواهرات دزدیده شده درخواست حضور دارد. بعد از ظهر همان روز، در یک دره متروک، مارلو در تاریکی منتظر می ماند و از پشت به سرش ضربه می زند. وقتی بیدار می شود، ماریوت مرده است و ...