در کتاب «کاوش در مبانی اخلاق» سخن از انسانی ست که به باور هیوم ذاتا و بهطور طبیعی اخلاقگرا و دیگرخواه است و به همین دلیل از شادی دیگران شاد میشود. البته هیوم بر این عقیده است تمایل ذاتی انسان به دیگرخواهی و اخلاقیاتی که نیک بهحساب میآیند از سوی نیرویی قویتر در وجود انسان، که همان خودخواهی است، بهطور جدی تهدید میشود و اینکه شرارتهای آدمی را پایانی نیست دلیلش این است که زور خودخواهی بر دیگرخواهی میچربد و خودخواهی ذاتی انسان بیش از دیگرخواهی ذاتی اوست. درنهایت اما هیوم نگاهی خوشبینانه به طبیعت و سرشت بشر دارد و از همین منظر در کتاب «کاوش در مبانی اخلاق» به تحلیل و تبیین اخلاق و جستجوی منشاء آن در احساسات آدمی میپردازد.