کتاب "هبذول" داستان یک شهر پنهان شده در دل کویر است که سایههای تاریک «مرهوت» بر آن حکومت کرده و نژاد «طهطیل» را به بردگی گرفتهاند. قهرمان داستان «هبذول» که از طهطیلها بوده اما عاشق ملکه مرهوتها شده است، در سودای بدست آوردن جادوی چشم تاریک موجب مرگ استاد خود ماذر جادوگر میشود. با مرگ ماذر جادوگر تمام طهطیلها کشته میشوند.
هبذول که باعث مرگ تمام طهطیلها شده است به ناچار سفر خود بسوی جنگلهای هیرکانی را آغاز میکند تا با جادوی چشم تاریک راهی برای بازگرداندن طهطیلها به زندگی پیدا کند اما با هیولای قدرتمند ماردوش و هزاران شیاطین تموش رو به رو گردیده و جنگ بزرگ بین آنها آغاز میشود و...