در این رمان، قهرمان داستان که تنها با نام ک. شناخته می شود، به دهکده ای می رسد و تلاش می کند تا با مقامات و مسئولین اسرارآمیزی ملاقات کند که از درون یک قصر، بر دهکده حکومت می کنند.
این رمان واپسین اثر و نتیجۀ تمامی آفرینش های ادبی اوست، حال آن که مدت ها پیش از خلق اثر بیش تر فصل های آن با ایده ها و تصاویر گوناگون از داستانهای فرعی و رویدادهای متنوع در ذهن نویسنده شکل گرفته بود.
کنار میزهای بازی رولت و در انتهای دیگر تالار، جایی که میز ترانت اِ کارانت قرار داده شده بود، صد و پنجاه یا شاید دویست قمارباز در چند ردیف گرد هم آمدند.