منصور صفتگل زادۀ ۱۳۴۰ در زابل، در شمار سومین نسل از استادانی است که در دانشگاه تهران به آموزش و پژوهش تاریخ همت گمارده است. او در سال ۱۳۶۷ مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه فردوسی مشهد گرفت و از محضر استاد برجستۀ آن دانشگاه، زندهیاد عبدالهادی حائری بهره برد. وی در سال ۱۳۷۳ توانست از پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «دگرگونی ساختار نهاد دینی ایران در سده دوازدهم هجری» به راهنمایی دکتر عبدالحسین زرینکوب دفاع کند. رساله دکتری خود را با عنوان «ساختار نهاد و اندیشه دینی در سالهای پایانی فرمانروایی صفویان» به راهنمایی زندهیاد احسان اشراقی دفاع کرد و از سال ۱۳۷۸ بهعنوان عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران رسماً فعالیت آموزشی در دانشگاه را آغاز کرد. منصور صفتگل پژوهشگری پرتلاش در عرصۀ مطالعات صفوی، سندشناسی، نسخهپژوهی و ایرانشناسی است.
اخلاق حرفهای در باستانشناسی به مجموعهای از اصول و رفتارهایی اشاره دارد که بر تعاملات میان باستانشناسان و همچنین رابطه آنها با عموم مردم - چه تحصیل کرده و چه بیسواد - تأثیر میگذارد.
ادبیات داستانی منثور ما تاریخی بیش از ۱۳۰ سال دارد. البته حتماً خواهید گفت کلیله و دمنه، سمک عیار و هزار و یک شب را داشتهایم. درست است، ولی اینها بیشتر به ادبیات قدیم ارتباط پیدا میکند تا به داستان نو....
کتاب حاضر، مجموعهای از مقالات تألیفی و ترجمه از نویسندگان ایرانی و خارجی است که زندگی حرفهای گدار و فعالیت سینمایی او را در دورههای مختلف از نقدنویسی در «کایه دوسینما» و فیلمسازی در موج نوی فرانسه تا دورهی ژیگاورتوف و نیز آخرین فیلمهای او را پوشش میدهد.
اثر حاضر برای قدردانی از تلاشهای استاد جمشید کیانفر، پژوشگر تاریخ نسخهشناس و مصحح فراهم آمده است؛ شخصیتی که به شناخت و شناسایی منابع و مآخذ تاریخ ایران به ویژه عصر قاجار و تصحیح متون و بیش از همه اینها به فروتنی و حسن خلق شهرت دارد و همواره در خدمت فرهنگ ایران بوده است.