کتاب "روایتی ساده و روان از سندبادنامه"، یک داستان اصلی و سی و چهار داستان کلیشهای دارد. بیشتر داستانهای این کتاب درباره مکر زنانه است و قدرت تفکر، نکتهسنجی و بداههگویی زنان را نشان میدهد.
زمانی که با آن مرد خپله داشتیم پدرم را بر سکویی از موزائیک های خال خالی سفید و سیاه میشستیم مدام حس میکردم پدر لبخند میزند؛ نه اینکه فقط لبخند بزند، بلکه انگار به من لبخند میزد.
یاسر محجوب در یک عاشقانهی برعکس، مجموعهای از بهترین داستانهای کوتاه جهان را گردآوری و ترجمه کرده است. ملاک انتخاب داستانها، در عین مهم بودن، کمتر دیده شدن آنها نیز بوده است. یعنی برای نویسنده تکراری نبودن و نو بودن اثر در داخل ایران حائز اهمیت بوده است.
در پنج داستان گالری امیال بشری، تلخی و تباهی این روزگار هم جریان دارد، با این همه پایان آنها رو به روشنایی و امید است و روایت سرخوشانهی نویسنده باعث شده که فضای داستانهای کتاب عبوس و تیره نباشد.