اصلا چه کسی در این عصر در کنار من مورد توجه است؟... اما من عطای همهی جهان را به لقایش بخشیدهام... هیچ حوصله ندارم، ذهنم را هدایت کنم. ده سال است که هر نوع برخوردی از طرف آلمانیهای شمال با من مثل یک نوع ناکامی بوده: تو حتی تصورش را هم نمیتوانی بکنی که این کار چه تأثیری بر من گذاشته، بعد از آن سالهای فوقالعاده وحشتناکِ بهخطرافتادن جدی سلامتیام، بعد از آنکه ژرفترین و سترگترین اثرِ تمامی قرن را آفریده بودم، در حق من همان رفتاری را کردند که سالیان سال کرده بودند. اینجور چیزها را آدم فراموش نمیکند: و اینجوری که حالا همهچیز به هم ریخته، دیگر هیچچیز بهبود نخواهد یافت.