قهوه و سیگار شخصی ترین اثر فردیناند فون شیراخ سرشار از ایده های تأمل برانگیز است. نویسنده در ۲۸ فصل جستار گونه کوتاه و به اندازه کشیدن یک سیگار یا نوشیدن یک فنجان قهوه داستانهایی از زندگی شخصی و کار روزانه و مشاهدات و افکارش را به اشتراک میگذارد.
او وکیل است و این کتاب بر خلاف آثار جنایی شیراخ بیشتر گفت و گویی است با خود و جهان پیرامون او با نگاهی منتقدانه و گاه تلخ به مضمونهایی گوناگون می پردازد به تنهایی انسان مدرن به احساس تنهایی حتی در میان جمع به معنای عدالت در دنیای پیچیده امروز تأثیر هنر و ادبیات بر ذهن و روح خاطرات دوران کودکی تأملاتی درباره مرگ عشق و گذر زمان، مثلا فون شیراخ در یکی از جستارها از تجربه های شخصی اش می گوید نشستن در کافه ای شلوغ صدای قهوه جوش بوی سیگار و مردمی که بی وقفه حرف می زنند اما در درون خلوتی عمیق دارند.
در پایان بی داوری فقط یادآوری میکند که شاید گاهی یک فنجان قهوه و یک سیگار تنها همراهان واقعی انسان باشند نه برای قرار بلکه برای مکثی کوتاه در برابر جهان پرهیاهو