"بازگشت ناممکن"، سفری است همزمان درونی و بیرونی به ژاپن، سرزمینی که از کودکی در روح نویسنده ریشه دوانده. هر قدم در این سفرْ احضار گذشتهای است که در لابهلای فقدان و گذر زمان محو شده، و هر لحظه تقلایی است برای یافتن دوبارۀ هماهنگیِ درونی با جهانی که دیگر همان نیست...
"روانکاوی تحت اشغال" کتابی است دربارهی زخمهایی که تنها با دارو التیام نمییابند، بلکه با گفتوگو، همدلی و آگاهی جمعی درمان میشوند. اثری که نشان میدهد روانکاوی، وقتی از برج عاج خود پایین میآید، میتواند به ابزاری برای آزادی بدل شود، نه تسلیم.
هدر: زنبوره رتیل رو نیش مىزنه و فلجش مىکنه. بعد میبردش به لونهى خودش. روى بدن رتیل یه تخمى میذاره که بدنش رو سوراخ مىکنه و با تغذیه از درون اون رشد مىکنه. اما از اعضاى حیاتى دورى مىکنه که همچنان زنده بمونه.
ویلسون: فکر میکنی تیرانداز ماهری هستی؟ مایک: من یه حرفهایم. ویلسون: قلب اینجاست... (اشاره میکند.) درست زیر این نشون روی پلیورم. اشتباه نزنی، باشه؟ نمیخوام زخمی بشم. میخوام بمیرم.