محله به آرامی تاریک میشود. نمیتوانیم بخوابیم.
ما منتظر سپیدهدم میمانیم. انتظار میکشیم
تا خورشید همانند چکش برروی آلونکها ضربه بزند
ضربهای به پیشانیهایمان، قلبهایمان
تا تبدیل به صدایی شود، برای اینکه صدا شنیده شود - صدایی متفاوت،
زیرا که سکوت مملو است از شلیک گلولههایی از مکانهایی نامعلوم.