یانیس ریتسوس که دهها سال مورد بی مهری و بیاعتنایی قرار گرفت و بارها آثارش و نامش در سرزمین خودش و دیگر کشورها مورد سانسور و ممنوعیت قرار گرفت، به تدریج در جامعهی جهانی شناختهتر شد و او سه بار نامزد جایزه نوبل شد، اگرچه برخلاف هموطنانش جورج سفریس و ادیسه الیتیس، هرگز این افتخار را دریافت نکرد.
کتاب به دور از حکایتهای آمیخته با حماسهسرایی و شکوهِ پادشاهان و بزرگان، مستقیماً سراغ زندگی طبقات فرودست و مردمان کوچه و بازار رفته و داستانِ فقر، گرسنگی، عشقورزی، انتقام، سفر و مرگِ بردگان، دزدان، جادوگران، باغبانان، روسپیان، سربازها و گروههای دیگر را به تصویر کشیده است....
دلم نمیخواست تا زمانی که زنده است دربارهاش بنویسم، اما اکنون به نظر میرسد چارهای ندارم. مرگ به هر دوی ما نزدیک میشود. نمیتوان دانست مرگ چه کسی قدمهای بلندتری برمیدارد. این کتاب احتمالا به همین دلیل کتابی خواهد شد کاملا متفاوت با آنچه قبلا تصور میکردم.