در بخش عمده قرن بیستم فلسفه و روان شناسی اخلاق حرف چندانی درباره عواطف به خصوص انزجار نداشتند. سنتی طولانی در فلسفه عقل را بر عواطف ترجیح میداد و اولی را با مردان و دومی را با زنان در پیوند می دید به ویژه در رابطه با ماهیت انزجار تردید وجود داشت بسیاری از روان شناسان به سراغ بررسی انزجار نمی رفتند چراکه معتقد بودند انزجار هنوز به سطح عاطفه ای در خور ارتقا پیدا نکرده است. به نظر می رسید.انزجار بیشتر نوعی را نه باشد تا عاطفه اما در پرتو تحقیقات دانشمندانی چون جان گارسیا و فیلسوفانی چون مارتا نوسبام، امروزه انزجار دستمایه پژوهشهای فراوانی قرار گرفته است. برخی از این پژوهش ها معطوف به مسئله طبقه بندی هستند چگونه باید انزجار اخلاقی را طبقه بندی کرد؟ انزجار اخلاقی چه انواعی دارد؟ و انزجار اخلاقی چه تفاوتی با عواطفی مانند خشم و احساس گناه دارد؟ انزجار همچنین دستمایه بحث هایی داغ در خصوص ریشه های نطوری و اجتماعی آن است. آیا انزجار اخلاقی عقیه بلافصل انزجار فیزیکی است با مسئله پیچیده تر از اینها است؟ سرانجام می توان انزجار اخلاقی را از منظر علوم اجتماعی کاوید: چه اوضاع و احوالی باعث بروز انزجار اخلاقی میشود و پیامدهای بروز آن چیست؟مجموعه مقالات این کتاب در دو بخش به بررسی انزجار از منظر علمی و فلسفی می پردازند. این دو بخش در کنار هم ادعاهای توصیفی هنجاری و شکاکانه درباره ماهیت انزجار را بررسی می کنند و وضوح می بخشند.