حتماً متوجه شدهای که این روزهای آخر سعی میکنم شرح حوادث را تا جایی که قوت قلمم اجازه میدهد مثل یک نویسنده یا خبرنگار روی کاغذ بیاورم، یعنی همانطور که آنها را زندگی یا احساس میکنم تنهایی چنین نکبتی است نکبتی که آدم را به حرف زدن در ذهنش وامیدارد...
نویسنده با ظرافت و هنرمندی بالا، جزئیات، فضا و اشخاص را به تصویر کشیده و تصویری از زندگی زنان طبقات پایین جامعه که از کمترین حقوق خود بهرهمند نمیشوند به نمایش گذاشته است.
کتاب "خواهر خوب"، شما را با دنیای پیچیده روابط خانوادگی و احساسات درونی شخصیتها آشنا میکند. نوشته روان و پر از پیچیدگیهای روان شناختی خواننده را درگیر خواهد کرد و به کشف لایههای عمیقتر انسانی میبرد.
شاهزاده خانم جایا تازه پنج سالش تمام شده بود مهاراجه میخواست او را با خود به شکارگاه ببرد و با دنیای وحشی آشنایش کند اما همسرش مهارانی نمیپذیرفت. مهاراجه اصرار میکرد: «لازم نیست بچهها را این قدر لوس کنید آن از تیکا که تا اسب سواری یاد نگرفت از بغلتان پایین نیامد این هم حکایت این دخترک.»...
نینگ به تازگی مادرش را به خاطر نوشیدن چای سمی از دست داده است: چاییای که با دستان خودش آن را به مادرش داد و اکنون خواهرش هم به همان سبب در بستر مرگ است. چیزی که نینگ را بیشتر از مرگ مادرش عذاب میدهد این است که آن چای مسموم را با دستان خودش دم کرد و به مادرش داد. پدرش با اینکه طبیب است اما برای نجات جان همسر و دخترش کاری از دستش برنیامد تا اینکه.....