حس کرد یکی از اتومبیل هایی که باسرعت از کنارش می گذشتند برای او ایستاده است

اين‌ قدر از اين حرف‌ها زد، كه وقتي كه می خوابيدم، به جز فلك و چوب، چيز ديگری در خواب نمی ديدم

تهران درگیر زلزله است و داستان از زبان دختری معتاد روایت میشود....

وقتی بانو برای آخرین بار در آینه نگاه كرد، دیگر خود را نمی‌ شناخت

امیر ناصری برای یافتن حمید ، برادر خود که در نخستین روز جنگ گم شده است به سفری می‌رود که برای تبادل کشتگان جنگ تدارک دیده شده است

عروسک کوکی حکایت زنی است که خستگی و نا امیدی برایش معنی ندارد و در آغاز جوانی برای خوشبختی خانواده کوچکش به جنگ سختی‌ها می‌رود و جز نا پاکی دست به هر کاری می‌زند تا جایی که این خوشبختی به قیمت گزاف لگدمال شدن احساس و شخصیت او تمام می‌شود و...