نورا شوکه بود. اما دلیل شوکهبودن او کمی با دلیل شوکی که بقیه محققان حاضر در آن قایق کوچک پارویی فکر میکردند، فرق داشت. شوک او ناشی از این نبود که نزدیک بود بمیرد. بلکه شوک حاصل از فهمیدن این موضوع بود که واقعا میخواست زنده بماند.
داستانهای آگاتا کریستی، بهخصوص آن دسته که دربارهی ماجراهای کاراگاه هرکول پوآرو یا خانم مارپل هستند،لقب «ملکهی جنایت» را برای او به ارمغان آوردند ،او همچنین در راه توسعه و تکامل داستانهای جنایی کوشیده است.