«دعا واسه این نیست که چیزی از خدا بخوایم، یه‌جور گفت‌وگوئه، وقتی خدا کمتر احساس تنهایی کنه، ما هم کمتر احساسی تنهایی می‌کنم.»

داستان کره جنوبی

(داستان های انگلیسی،قرن 20م)

در این کتاب با دختری به نام طوبا همراه می‌شویم و از کودکی تا سالمندی‌اش را به نظاره می‌نشینیم. در این همراهی با آنچه در روزگار طوبا طی چند دهه جریان داشته آشنا می‌شویم؛ او نمادی است از زنانی که سالیان سال به‌خاطر محدودیت‌هایی که به آن‌ها تحمیل شده، همواره از مردان عقب مانده‌اند و هیچ‌گاه طعم استقلال را نچشیده‌اند. هنگامی که طوبای جوان پدرش را از دست می‌دهد، برای نجات مادرش از ازدواج با پسرعموی پیرش، خود به ازدواج مرد در می‌آید و این نقطه‌ای است برای اینکه زندگی زن شکلی متفاوت به خود بگیرد.

روزنوشت های سفری چند ماهه به سرزمین دوچرخه و لاله

ای کاش قلم پایم می‌‌شکست و نمی‌رفتم که این همه مصیبت گریبان خودم و خانواده‌ام را نگیرد…