آدمیزاد مثل قلمه گیاه میماند از شاخه جدایش کنند و توی آب بگذارندش ریشه میدهد و بعد بدون آب نمیتواند زندگی کند. یکی از ریشه های کوچک کم جان ما در این سفر همین گاری قراضه دوست داشتنی بود که در روزهای قرنطینه و تنهایی و تعطیلی همه جا به دادمان رسید و حال و هوایمان را عوض کرد. حتی قوی ترمان کرد و همراهمان شد برای سرک کشیدن در کلی از سوراخ سمبههای آمستردام که با ترم و مترو و اتوبوس در دسترس نبود. روز اولی که سعید از آن عکس گرفت و در مارکت پلاتس گذاشت برای فروش هیچ کداممان فکر نمیکردیم کسی سراغش .بیاید اما همان روزهای اول چند تا مشتری جدی پیدا شد و قرار بود اولینشان برای بازدید بیاید با کفیتس را حتی کمی از چیزی که اولش خریده بودیم گرانتر قیمت گذاشته بودیم شاید دلمان نمیخواست به این زودیها فروش برود.