کویر، روایتی عاشقانه از دلهای تب کرده و دستان داغ از حضور هنر، عشق، دوستی ... حوا شدگانی که از بهشت گذشتند و قدم به جهنمِ سبز شدهی دنیایشان گذاشتند. کویر حکایتی از هشت جوانِ به عشق زدهی دلداده که هرکدام به تنهایی سخنی به درازای تاریخ عاشقی دارند. از خاک سوخته در تبِ کویر سر بر آوردند و قرار گذاشتند به جاودانگی ... کویر راوی آدمکهای برخاسته از خاک است.
قصه از یک کینهی کهنه به قدمت ده سال آغاز میشود. کینهای که ریشه در کودکی شایلی و دامون دارد. دامونی که با بک اشتباه به شکل ترسناکی قضاوت شد و از ایران رفت تا شایلی بماند و یک عذاب وجدان.