بولگاکف توجه خاصی به اقتباس از شاهکارهای ادبی و زندگی مشاهیر داشت. یازده نمایشنامه از مجموع نوزده نمایشنامهی او اقتباسی است. با این مقدار کار اقتباسی، بولگاکف مهارتی در اقتباس ادبی و دراماتیزه کردن آثار داستانی و رویدادهای تاریخی کسب کرده که نباید بیاعتنا از کنار آن گذشت. او شش سال بعد از اقتباس جنگ و صلح تصمیم میگیرد نمایشنامهای براساس رمان دن کیشوت شاهکار سروانتس بنویسد. بولگاکف در اقتباس دن کیشوت به دو دلیل، بسیار آزادتر از جنگ و صلح عمل میکند، اول این که متن اصلی دن کیشوت به زبانی غیر از زبان بولگاکف نوشته شده، دوم آن که دیالوگهای اندکی دارد و توصیف محور است. پس برخلاف جنگ و صلح، که عیناً دیالوگهای رمان تولستوی را در اقتباسش آورده، در این جا باید گفت وگوی اشخاص نمایش را خود بنویسد. حاصل کار، اثری مستقل و زیبا است که مثل کارهای دیگرش امضای او را دارد، به ویژه پایان تراژیک نمایشنامه که اقتباس بولگاکف را به تراژدی کمدی تأثیرگذاری تبدیل میکند...