نوشتار پیش رو نه در قامتی چون نقد ادبی به عرصه میآید و نه حتی داعیهی تحلیلی کاملا جامعهشناسانه دارد، بلکه تنها میخواهد گزارشی باشد و قرائتی از زمینه و بستر گرایشهای موثر چند رمان فارسی در دههای که از سر گذشت: دههی نود شمسی.
«قهرمان کوچک» داستان کوتاهی خارق العاده است که برای دوستداران فرم جذاب خواهد بود و طرفداران و مجموعه داران آثار مهم داستایوفسکی نباید آن را از دست بدهند.
فرجالله رو کرد به کدخدا و گفت که شنیده هفت دولت پول روی هم گذاشتهاند و تمام گنجنامهها را خریدهاند و خواندهاند و عدهای را اجیر کردهاند و این عده فرا یا پسان فردا میآید تا گنجها را از زیرخاک دربیاورند...