روزی جک موقع زنگ ناهار مدرسه با اتفاقی باورنکردنی رو به رو میشود که هیچ کس باورش نمیکند. بله، جک ماجراهای عجیبی در پیش دارد، از روبهرو شدن با پلنگ در سالن ورزشی مدرسه گرفته تا فرار از دایناسورها
مجموعهی مدرسهی جاسوسی یک مجموعهی متفاوت است که در آن همهچیز خیلی سری و محرمانه اتفاق میافتد. این مجموعه هم پر از ماجراجویی و اتفاقات عجیبوغریب و جالب است و هم پر از کارها و حوادث بامزه. خواندن مجموعهی مدرسهی جاسوسی به همهی آنهایی که عشق ماجراهای جنایی، رمزآلود و کشف مسائل سری و پیچیده را دارند، پیشنهاد میشود.
متوجه شدم کنجکاوی عمیقی سرتاپای هولمز را فراگرفته است؛ از هاپکینز پرسید: «هاپکینز . . . مطمئنی این خانم ناشناس حتما از این مسیر عبور کرده؟» «بله قربان. راه دیگری نیست.»