ماجرای کتاب پیش رو حول نویسندهای پیش میرود که مدتی را برای نوشتن داستان جدیدش در خانه تنها مانده و خانوادهاش دور و در سفرند. زمانی که او از خانه خارج میشود، با رانندهای مواجه میشود که سوالی مشکوک و عجیب میپرسد...
بدترین اتفاقی که میتوانست در هملاکسرکل رخ دهد، در حیاط ایثن مارش رخ داد. در یک شب گرم تابستان، ایثن مارش ده ساله و بهترین دوستش در چادری که بر روی چمنهای تازه کوتاه شدهی محلهای آرام در نیوجرسی برپا شده بود، به خواب رفتند...
کتاب حاضر ماجرایی فانتزی را در خود جای داده که جادو در آن نقشی کمرنگ در پس زمینه ایفا می کند و ماجرای آن حول محور جنگ های داخلی و نزاع های سیاسی جریان دارد.