سحرگاه شبی بسیار سرد در اواخر زمستان سال ۱۸۹۷ که سرمای هوا آدم را منجمد می کرد کسی چنان شانه ام را تکان داد که از خواب بیدار شدم. هولمز بود

اينس‌ از آخرین‌ آثار فوئنتس‌ است‌.‌ رمانی كوتاه‌ در زمينه‌ موسيقی، تاريخ‌ و عشق‌.

هنگامی که گرگور سامسا یک روز صبح از رویاهای ناراحت کننده از خواب بیدار شد، خود را در رختخواب خود به حشره‌ای غول پیکر تبدیل کرد...

محاکمه داستان مردی است که قدرتی خارج از صحنه و دور از دسترس او را بازداشت می‌کند...

با این که زندگی اسپینوزا کوتاه بود و او بدون امکانات و در انزوا عمر خود را سپری کرد، این متفکر بزرگ و جریان‌ساز موفق به خلق آثاری شد که بدون شک مسیر تاریخ را عوض کردند.

رمان سفر در اتاق تحریر مخاطب را از بلندای دنیای جادویی کلمات بر زمبن سخت می نشاند و دوبار به پرواز در می آورد.