شعلهی آبی نارنجی مشعل چون پوفهی آتشین اژدهایی دیوانه میسوخت و در هوای فروردینی اهواز دود و گم میشد. در ردیف و به موازات مشعل، مشعلهایی دیگر. چند ده اژدهای دیوانهی در حال سوختن. هوشنگ خیس از عرق ماسکش را پایین داد و سیگار مدرنی آتش زد و گفت: ما همه فلریم!