کتاب «راهی به رهایی ذهن» راهنمایی عملی برای رهایی از چرخههای افکار خودکار و محدودکننده است. دکتر استیون هیز در این اثر نشان میدهد که با پذیرش و تعهد میتوان استرس و اضطراب روزمره را کاهش داد....
بسیاری از ما در هنرِ اتلاف وقت و تعللورزی نوابغ خفتهای هستیم. همگیمان با تعلل آشنائیم و احساس گناه بابت کارهای ناتمام خود تجربه کردهایم. اما بهندرت به چرایی به تعویقانداختن کارهایمان میاندیشیم. این کتاب کوچک و روشنگر راهنمایی کاربردی است که علت اساسی تعلل را میکاود و ما را با توصیههای سنجیده از هنرِ کنارآمدن با آن رهنمود میکند. کتاب مدعیست که تعلل نهتنها دردسر عجیبی نیست، بلکه گاهاً در خود نکاتی نیز برای آموختن به ما دارد. «در باب اتلاف وقت» با جُستارهایی کوتاه دربارۀ کمالگرایی، ضربالعجلها و محدودیتهای سختکوشی، اثری است دربارۀ ریشۀ تعللهایمان، کنارآمدن با آن و بهرهمندی حداکثری از بعدازظهرهایی که آسوده بر مبل خانه تکیه میدهیم.
اینکتاب به اتکای یافتههای روانکاوانه و آموزههای عارفانه، بخش عمدهای از انگارهها و پیشفرضهای ناهشیارانهی ما را نسبت به دو مقولهی مهم «یادگیری» و « فراموشی» آنچنان دچار فروپاشی و جاگردانی بنیادی میکند که با حیرتی تکاندهنده درمییابیم که گویا تنها راه یادگیری پایدار چیزها، فراموشکردن عمیق آنها، و یگانه طریق فراموشی شدید چیزها، یادآوری عمیق آنهاست.
شاید فایده و اعتبار هر علمی در کاربردی بودن آن باشد. به طوری که گرهای را باز کند و در زندگی به کار آید. علوم انسانی هم از این قاعده مستثنی نیست. در مجموعه رشتههای علوم انسانی حدود سه هزار نظریه وجود دارد. این نظریهها برخاسته از عملکرد گذشته است و به ما کمک میکند تا انسان و قالبهایی که در آن قرار میگیرد را بهتر بفهمیم.