موزس ملکر ثروتمند، متخصص الهیات فقر است و خودش را ملزم کرده تا ثروتمندترینها را از زیر بار حقارتی که ثروت با خودش به همراه میآورد، نجات بدهد. ملکر میخواهد درِی از رحمت عالم بالا بهسوی آدمیان خوارشده از ثروت باز کند. اتحادیهی خلافکاران از ایدهی «خوشا بهحال فقرا»ی این واعظ غریب استقبال میکند؛ نقاهتسرایی در بلبشودرهی سوئیس برپا میکنند تا میلیونرها را از آمریکا تا اروپا گرد هم بیاورند و اینجاست که طنز گروتسکوار دورنمات گل میکند و پنهانترین لایههای سقوط انسان را با طنزی گزنده به تصویر می کشد.