در اتاقی پر از کاغذهای تا خورده قلبهایی شکننده تر از هر سازه اریگامی در جست و جوی ترمیم اند.
در این نمایشنامه درخشان را جیف جوزف با نگاهی تیزیین و دل رحم سه شخصیت تنها را گرد هم می آورد معلمی دل زده دانش آموزی درخشان اما آسیب پذیر و مردی که گذشته را در خطوط چهره اش حمل میکند.
باغ وحش شیشه ای روایت تلاقی آدمهایی است که هر یک چون حیوانی کاغذی، پیچیده اند در میان زخم های خود و در جست و جوی دستی اند که آنان را بی آن که خرد کند. باز کند و از نو تا بزند.
این اثر با طنزی تلخ و لطافتی شگفت مرزهای بین دلبستگی امید شکست و ترمیم را می کاود.
نمایشنامه ای درباره آن که چگونه هنر حتی به شکل ساده تا کردن یک تکه کاغذ می تواند پلی شود میان دلهایی که از ترمیم خود بازمانده اند.