دست ملیحه آشکارا در دستم می لرزد. جوان دومین پتک را برسنگ قبر فرود می آورد. صدای پتک ها در صدای جمعیت گم می شود: نه شرقی، نه غربی… جوان های کلنگ به دست به کمک جوان های پتک به دست می آیند. ملیحه زیر گوشم می گوید: گل بانو… صدایش می لرزد…