«امپراتور جونز» در بین آثار اونیل نقطهی عطف بهشمار میآید. این نمایشنامه که کمتر به دیالوگ و بیشتر برای تکمیل زبان نمایشی به تأثیرات صحنه و صدا متکی است، کلیدی بود که اونیل برای گشودن در همهی گنجینههای تئاتر مدرن خود پیدا کرد.
جونز در سلطنت کوتاه خود، همچون همة پادشاهان ظاهری, نه بر داد که بر طلسمی متکی است که همچون توهمی، هم او و هم بومیان را اسیر خود کرده است. طلسم گلوله ای نقره ای است که امپراتور جز با آن به چیزی هلاک نمیشود. همچون توهمی که مکبث نیز با باور به پیشگویی خرافة جادوگران بدان گرفتار بود. در مقالة زیر نمونه هایی از این توهّم در پادشاهان ظاهری,همچون امپراتور جونز، مکبث، پرگونت و اوزیماندیاس در نمایشنامه هایی از اونیل، شکسپیر و ایبسن و شعری از شلی، با نگاهی به همین مفهوم در ادبیات ایران پیگیری شده است.