بین دریا و دشتهای بنگال مجمع الجزایر بزرگی واقع شده است. در این جزایر صدها سال فقط ببرهای شکوهمند انسان خواری که هم اکنون از زندگی در این منطقه محروم شده اند و تمساح های حاکم بر این دریاها به سر میبردند تا بر هستی و ادامه ی حیات مخاطره آمیز خود در میان گل ولای بیفزایند.
ساکنان جزیره سانداربانس» معتقدند هر کس بدون داشتن قبلی پاک و سلیم در میان این کانالهای پر آب و دهلیزهای تو در توی آنها دست به خطر بزند هرگز باز نخواهد گشت. این ورود «پایا» روی یک آمریکایی سرسخت اما با اصل و نسب هندی و کانای دات یک شرکت دار با تجربه از دهلی نو است که آرامش دلپذیر زندگی روستایی را برهم میزند. از این لحظه به بعد امواج شروع به بازگشت میکنند.
ویژگی به یادماندنی این رمان هرگز از یادها فراموش نمی شود.