با روایت اولشخص از زبان «تالیا کمپر» پیش میرود؛ زنی که به اتهام قتل همسرش محکوم به اعدام شده و در سلول انفرادی روزهای پایانی زندگیاش را سپری میکند.
لیترری هاب جادوگر مرده است و کشف جسدش به وسیله گروهی از بچهها که در نزدیکی کانال آبیاری بازی میکنند،تمام روستا را به تحقیقاتی در مورد چرایی و چگونگی این قتل سوق میدهد