«باشگاه بریار» با به تصویرکشیدن پارانویای دوران مککارتی و دگرگونی نقش زنان در آمریکای پس از جنگ، رمانی صمیمی و هیجانانگیز از رازها و وفاداریهایی است که به چالش کشیده میشوند.
من و جک، همهی کارها را برعکس انجام دادیم. روزی که مرا به دفترش کشاند، که اولین روز دیدارمان بود، پیشنهاد ازدواج داد. حتماً فکر میکنید مردی مثل او، که شاید کمی بیاحساس ولی با این حال باز هم چشمگیر و بسیار دست نیافتنی به نظر میرسد، فقط از عشق زندگیاش تقاضای ازدواج خواهد کرد، مگر نه؟ لابد فکر میکنید چنین مردی باید دیوانهوار عاشق طرفش باشد....
اهمیت این کتاب در تصویرسازی ظریف آن از عشق بهعنوان پناهگاه و درعینحال عذابی گریزناپذیر نهفته است. اریش ماریا رِمارک در این رمان، تسلط خود را در بازنمایی و بازنوازی حقایقی جهانشمول - گذر زمان، جستوجوی معنا و تنش ذاتی میان امید و ناامیدی – به رخ میکشد. مسیر شخصیتها، درونیاتشان، رویارویی با ترسها و تنهاییها و البته تکنیک روایی نویسنده باعث میشود کتابخوانان ارتباطی عمیق با شخصیتها و داستان برقرار کنند. ارتباطی که پس از گذرِ دههها، هنوز زنده و مرتبط باقی مانده است.
مسئلۀ انسان و انسانیت، تبعید، نومیدی، بیعوقبتی ظلم و جور و فاشیسم از ابتدای قرن بیستم دغدغۀ بسیاری از اندیشمندان و نویسندگانِ آلمانی بوده و با اوج و فرود نازیسم در این کشور، بارها پررنگ شد و در نهایت، رنگ باخت. از میان نویسندگان مهم آلمانی که چنین روزهایی را از سر گذرانده، میتوان به تماس مانِ کبیر اشاره کر.