- دختر صیغهایاش هستم. افسر نگهبان گوشهایش تیز شد و به دختر حدوداً سی سالهای که داشت به گروهبان کارت شناسایی نشان میداد نگاه کرد و گفت: - یعنی چی دختر صیغهایاش هستی؟..
وداع نمیکنم قصه به دوش کشیدن بار سنگین تاریخ است. روایت کسانی که زخمها را زندگی میکنند و در میان برف و سکوت به دنبال راهی برای ادامه دادن میگردند....
روياي چين تصويري است از درهمشكستن روح جمعي ملتي كه حكومت اقتدارگراي تشنه قدرتش در جستجوي راهي است تا حافظهها را پاك كند، تاريخ را از نو بنويسد و بر حقيقت خاك بپاشد. ما جيين در اين كتاب قصه ويرانشهري را تعريف ميكند كه نه در سرزميني بينام در آينده، بلكه در همين چين امروز قرار دارد.