این داستان درباره بمباران شهر و کشته شدن غیرنظامیان در جنگ جهانی دوم است و از زندگی دانشمندی به نام هانی میگوید که همسرش را در یکی از همین بمبارانها از دست میدهد.
داستان مگس ها از ایستگاه راه آهن مکزیکوسیتی آغاز می شود جایی که عده ای از مردم شهر می کوشند بنگرد تا به تصور خودشان به دست سربازان سرخپوست قبیله « یاکی» کشته نشوند.
در یک بعدازظهر گرم در کشور رومانی، پیرمرد عجیبی به آپارتمان مأمور وزارت داخله، سرگرد «واسیلی برازا» مراجعه میکند و مدعی میشود که قبلاً مدیر مدرسهی خیابان مینتولاسا بوده است و سرگرد را از دورانی که شاگرد همان مدرسه بوده است، میشناسد.
رمان کوچ خانواده به استانبول و دل سپردن لیلا و ازدواجش را روایت میکند ــ لیلایی که دشواری دوران کودکی و بلوغش یک آرزو در دلش نشانده است: میخواهد از این جهان بگریزد.
رئالیسم از واژههایی است که در زبان نقد ادبی نیتها و منظورهای گوناگون و گاه ناهمسازی را رسانده است. در این کتاب، برای ارزیابی و تحلیل سرشت آن، ابتدا بحث در بستر فلسفی خود مطرح و سپس دو گونهی رئالیسم از یکدیگر تفکیک میشود