نور آفتاب از لای پنجره ها به داخل کتابخانه نفوذ کرده بود. نورا سید در گرمای کتابخانه کوچک مدرسه هازلدن در شهر بدفورد نشست. او روی میز پایینی نشسته و به صفحه ی شطرنج زل زده بود. تقریبا نوزده سال قبل از اینکه تصمیم بگیرد که دیگر نباشد.
زمانی که جنازه زنی به قتل رسیده در شهر بسل، جایی در حاشیه اروپا، پیدا می شود، به نظر می رسد که آن هم یک پرونده عادی دیگر برای کارآگاه تیادور بورلو باشد.