Close
(0) سبد خرید شما
شما هیچ موردی در سبد خرید خود ندارید
دسته بندی ها
    Filters
    امکانات
    جستجو

    محصول برچسب خورده با "ادبیات اسکاتلند"

    مشاهده به عنوانن جدول فهرست
    مرتب سازی بر اساس
    نمایش در هر صفحه

    کتاب مدرسه خیال باف ها (5) (یک آدم گرگی توی چادر من است)

    126012
    3٬300٬000 ریال
    سلام! من ایزی‌ام، تنها دختر پدر و مادرم و دانش‌آموز کلاس چهارم «ج». چند تا دوست خوب دارم که با هم به یک مدرسه می‌رویم. اما مشکلاتی هم دارم؛ مثلاً اینکه خیلی وقت‌ها مامان، بابا و معلم‌ها حرف‌های من و دوست‌هایم را باور نمی‌کنند. البته این موضوع اصلاً باعث نمی‌شود که ما درباره‌ی چیزهای مشکوک تحقیق نکنیم. با ما همراه باشید تا شما هم نتیجه‌ی تحقیق‌هایمان را بفهمید.

    کتاب رساله ای درباره طبیعت انسان (کتاب دوم درباره احساس ها)

    93859
    1٬900٬000 ریال
    (تلاشی در ارائه شیوه تجربی استدلال در امور انسانی)

    کتاب داستان های شرلوک هلمز (دره وحشت)

    48620
    1٬440٬000 ریال
    درۀ وحشت آخرین رمان شرلوک هولمز نوشتهٔ نویسندهٔ بریتانیایی، سر آرتور کانن دویل است

    کتاب مدرسه خیال باف ها (4) (ارتش آشپزهای شیطانی)

    107727
    3٬250٬000 ریال
    سلام! من ایزی‌ام، تنها دختر پدر و مادرم و دانش‌آموز کلاس چهارم «ج». چند تا دوست خوب دارم که با هم به یک مدرسه می‌رویم. اما مشکلاتی هم دارم؛ مثلاً اینکه خیلی وقت‌ها مامان، بابا و معلم‌ها حرف‌های من و دوست‌هایم را باور نمی‌کنند. البته این موضوع اصلاً باعث نمی‌شود که ما درباره‌ی چیزهای مشکوک تحقیق نکنیم. با ما همراه باشید تا شما هم نتیجه‌ی تحقیق‌هایمان را بفهمید.

    کتاب مدرسه خیال باف ها (3) (آقای مدیر یک موش خون آشام است)

    134221
    2٬100٬000 ریال
    سلام! من ایزی‌ام، تنها دختر پدر و مادرم و دانش‌آموز کلاس چهارم «ج». چند تا دوست خوب دارم که با هم به یک مدرسه می‌رویم. اما مشکلاتی هم دارم؛ مثلاً اینکه خیلی وقت‌ها مامان، بابا و معلم‌ها حرف‌های من و دوست‌هایم را باور نمی‌کنند. البته این موضوع اصلاً باعث نمی‌شود که ما درباره‌ی چیزهای مشکوک تحقیق نکنیم. با ما همراه باشید تا شما هم نتیجه‌ی تحقیق‌هایمان را بفهمید.

    کتاب داستان های شرلوک هلمز (سرباز رنگ پریده و شش داستان دیگر)

    57386
    1٬600٬000 ریال
    سحرگاه شبی بسیار سرد در اواخر زمستان سال ۱۸۹۷ که سرمای هوا آدم را منجمد می کرد کسی چنان شانه ام را تکان داد که از خواب بیدار شدم. هولمز بود