ستمدیدگان با درونی کردن تصویر ستمگر و پیروی از دستورالعملهای او، از آزادی هراس دارند. آزادی مستلزم آن است که آنها این تصویر را کنار بگذارند و استقلال و مسئولیت را جایگزین آن کنند. آزادی را باید به چنگ آورد و کسی آن را ارزانی نمیدارد. آزادی را باید به شکلی مستمر و مسئولانه دنبال کرد...
رمان در ماه اوت همدیگر را می بینیم حکایت سفر هر ساله آنا مگدالنا بچ بود، زنی چهلوشش ساله، به جزیرهای بر سر قبر مادرش است. او نمیداند که مادر چرا این جزیره را برای منزل جاودانیاش برگزیده، اما حس میکند که رازی در کار است.
نمیخواهم فراموش کنم کیستم و چرا به اینجا آمدهام. نمیخواهم با حرفهای زیبا، با سرودهای روحانی، مرا خواب کنند. نمیخواهم احساسات خوب به من عاریه بدهند. من مهربان نیستم. من دیوم، همین و بس.