تضاد میان آنکه هستیم و آنکه میخواهیم باشیم همواره محوراصلی تمام کشمکشهای انسان بوده است. درحقیقت، دوگانگی مرکز اصلی اغلب تجربههای بشری است. زندگی و مرگ،خیرو شر،نیکی و بدی،امید و نا امیدی در همه ما انسانها همواره درکنار هم وجود داشته و هرکدام به نحوی اثر خود را بربخشی از زندگی ما میگذارد. اگرشجاعت را میشناسیم به اینخاطر است که زمانی ترس را تجربه کردهایم. اگرصداقت را تشخیص میدهیم به این خاطر است که زمانی خیانت را شناختهایم.با وجود این ما اغلب طبیعت دوگانه خود را انکار میکنیم یا نادیده میگیریم.