اگر بتوانیم به کمک هم افراد دیگری را هم پیدا کنیم که این حقیقت مهم را درک کنند و بر مفهوم انسانیت تأکید داشته باشند آن گاه قادر خواهیم بود جهان را به مکانی بهتر برای زیستن تبدیل کنیم.
خواننده در نخستین قرائت از تنوع عجیب کنشها، شخصیتها و روابط گیج میشود،او از کنش استنباط کلی ندارد اما ظاهراً ترکیبها، ارتباطها روشنی و روابط داستانی را در نظر دارد.
ربکا سولنیت در کتاب ساختن بهشت در جهنم، به بررسی عمیق پنج فاجعه، از زلزلهی ۱۹۰۶ در سانفرانسیسکو تا توفان و سیل در نیواورلئان در نود و نه سال بعد، میپردازد.
ما باید این حقیقت را عمیقا درک کنیم که حیات روی زمین تا چه اندازه کمیاب و ارزشمند است و همین زیست کره است که امکان پدیدآمدن حیات و میزبانی شایسته از آن را فراهم نموده است.
کتاب داستان ژلتکوف، یک کارمند تلگراف معمولی را روایت میکند که عمیقاً عاشق پرنسس ورا شینا، زنی از طبقه بالای جامعه، میشود. این عشق یک طرفه، اگرچه برای ورا در ابتدا آزاردهنده است، اما برای ژلتکوف مقدس و تغییرناپذیر است.